ظهور جریان زرد در محیط زیست ایران
مسعود لاهوت*: صفت «زرد بودن» برای اولین بار حدود ۱۰۰ سال پیش در جدال بین دو گروه رسانهای در نیویورک متولد شد که در آن طرفداران اصول حرفهای رسانه به دو روزنامه نیویورکی به علت استفاده از تیترهای احساسی و عوامفریبانه لقب «بچه زرد» دادند.
این مفهوم بعد از آن برای گروههایی به کار رفت که سعی دارند اصول علمی و حرفهای حاکم در یک حوزه را با موضعگیریهای احساسی و جذاب زیرسؤال ببرند و از این طریق برای خود وجاهتی جهت اظهارنظر مداوم در آن حوزه ببخشند و با بهرهگیری از ابزار عوامفریبی دیدگاههای خود را بر جمعی از مردم دیکته کنند.
با آغاز دهه ۸۰ عواملی چون گسترش آگاهیهای عمومی در حوزه محیط زیست از طریق رسانهها، رشد فزاینده رشتههای مرتبط با محیط زیست و منابع طبیعی در دانشگاهها و تشکیل انجمنها و سازمانهای مردمنهاد در سطح کشور، محیطزیست را تبدیل به یک موضوع جذاب برای فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی کرد. با آغاز دهه ۹۰ تمامی استانهای دیگر کشور دهها تشکل مردم نهاد در حوزه محیط زیست داشتند که بسیاری از آنها بیبهره از متخصصان امر بودند.
شکاف بین نهاد دانشگاه و انجمنهای مردم نهاد در حوزه محیط زیست و وجود هزاران مرجع نادرست و غیرعلمی در رسانههای گروهی بویژه فضای مجازی برای پاسخ به سؤالات بنیادین در حوزههایی همچون بومشناسی، حیات وحش و ارزیابی محیط زیست باعث شد تا اندک اطلاعات افراد و فعالان این حوزه به همراه ژست اجتماعی فعال محیط زیست بودن جریان زرد را در این حوزه بشدت تقویت کند و کار را به جایی رساند که اکنون حامیان حفاظت از سگهای ولگرد که به باور بسیاری از کارشناسان دومین عامل تلف شدن یوزهای آسیایی و اصلیترین عامل ناخالصی ژنتیکی گونه گرگ خاکستری در کشور هستند در صفحات مجازی و پرمخاطب خودشان از برنامههای خیالی انجمنهای خود برای حفاظت از حیاتوحش کشور سخن میگویند و به برنامههای متخصصان امر از جمله سازمان محیط زیست و دانشگاهها برای مداخله در کنترل جمعیت سگهای ولگرد با قدرت هرچه تمامتر حمله میکنند.
واقعیت این است که علم بومشناسی و اکولوژی مانند تمامی علوم دیگر بسیار عمیق، پیچیده و درهمتنیده است و حتی خود کارشناسان امر نیز به طور مثال بعد از سالها کسب تجربه در حوزه پستانداران بزرگ جثه به خود اجازه اظهارنظر در حوزه پرندگان یا حتی پستانداران کوچک همچون جوندگان نمیدهند.
چیزی که در واقع از آن سخن میگوییم مجموعهای از روابط بین یک گونه به طور مثال یک خرگوش با تمامی اجزای طبیعت از خاک، گیاه، طعمه و طعمهخوار تا رفتارهای گروهی و انفرادی یک گونه است که پی بردن به هر یک از شاخصههای زیستی، ژنتیکی و رفتاری این گونهها نیازمند سالها مطالعه و تجربه میدانی در مورد آن گونه است و نمیتوان نسخههای کلینیکی با استفاده از دادههای اینستاگرامی برای یک واقعه بومشناختی مانند انقراض یک گونه را تجویز کرد.
جریان زرد هماکنون در سطح کشور این قابلیت را دارد که مرگ نهنگها در خلیج فارس را مرگ دستهجمعی عنوان کند و خوابیدن چند یوزپلنگ در کنار یک محقق در آفریقا را بهعنوان رفتار دوستانه محیطبانان ایرانی با یوزپلنگها جا بزند و حتی همراهی یک سگ با یک گله گرگ در زیستگاههای استان قم را رخدادی حیرتانگیز و قابل ستایش عنوان کرده و مانند یک سلبریتی متمدن تا آخر عمر به خوبی و خوشی به اظهارنظر بپردازد.
آماری در این زمینه وجود ندارد اما این موضوع کاملاً مشهود است که ارتباط متخصصان محیط زیست و بویژه حیات وحش در کشور با رسانهها نسبت به اهمیت موضوع در حداقلترین حالت ممکن است و به جز عدهای انگشت شمار باقی استادان و صاحبنظران این حوزه وظیفهای برای عمل به رسالت اجتماعی خود در خصوص تنویر افکار عمومی در مورد اتفاقات و رویدادهای روزمره محیط زیست متصور نیستند و اهالی رسانه هم در بسیاری از موارد بدون اینکه خود از این امر مطلع باشند تریبونی برای جریان زرد میشوند تا دیدگاههای این جریان خطرناک برای محیط زیست پررنگتر از گذشته در معرض دید عموم قرار گیرد.
اگر این سخن کلیشه تلقی نشود حل این معضل نیازمند عزم جدی به معنای واقعی کلمه است در غیر این صورت بلایی که دوستداران زرد با دوستی به سبک خاله خرسه بر سر محیط زیست و حیاتوحش کشور خواهند آورد، هیچ شکارچی و مدیر ناکارآمدی نمیتواند خیال آن را در سر بپروراند.
نکته جالب این مقاله در این است که این جریان زرد نه تنها در مسائل مربوط به حیات وحش که مورد توجه نگارنده بوده بلکه در تمامی مسائل، نظر غیر کارشناسی می دهند و بعضا مدیران را با فشارهای وارده مجبور می کندد تا تصمیمات غیر کارشناسی را اجرایی نمایند نمونه هایی بسیاری از این تصمیمات در خصوص مسائل مدیریت پسماند در شهرهای مختلف کشور را شاهد هستیم.
بازدیدها: 11
می 5, 2021